برجستهترین ویژگی اجرایی نمایش"بادبزن جوانی"توانایی شگرف عروسکگردانان کار جهت باورپذیرکردن جهان اثر از طریق همنشینی ظرافت و قدرت در نقش آفرینیشان است . آنها با تسلط فراوان بر عروسکها، تلاش میکنند با انعطافی مثال زدنی به آنها جان ببخشند و باور پذیر تصویرشان کنند
برجستهترین ویژگی اجرایی نمایش"بادبزن جوانی"توانایی شگرف عروسکگردانان کار جهت باورپذیرکردن جهان اثر از طریق همنشینی ظرافت و قدرت در نقش آفرینیشان است . آنها با تسلط فراوان بر عروسکها، تلاش میکنند با انعطافی مثال زدنی به آنها جان ببخشند و باور پذیر تصویرشان کنند
امین عظیمی:
هنوزهم عشاق بیباکِ افسانههای جاودان ، دلیرانه به نبرد غولها و اژدهاچهرکهایی میروند که یا عشقهایشان را در چنگال خویش اسیر کردهاند و یا کلید خوشبختی و رمز وصال جز در مرگ آنان نیست . هنوز هم پیرترهای پولدار و بدجنس قصهها بیرحمانه عشقهای پاک و معصومانهی جوانترها را نادیده میگیرند . هنوز هم دختر مرد فقیر باید تاوان نداری پدرش باشد و تن عاشق جوان بلرزد از خیال یک لحظه دوری و..... هنوز هم بعضی وقتها دلمان لک میزند برای یکی از آن افسانههای شیرین و کودکانه که در تمامشان تلاش برای زیستن و کامیابی به سادهترین و زیباترین شکلش بیان میشد . و پایان تمام قصهها برخلاف آن چه که بزرگ شدیم و دیدیم تلخ نبود....
متن
نمایش عروسکی "بادبزن جوانی" یکی از همین افسانه ها را به زیبایی هرچه تمامتر روی صحنه تصویر می کند و لحظاتی شما را چنان غرق در جادوی حرکات ظریف و حساب شده ی عروسکهایش می کند که انگار به سرزمین افسانه ها سفر کرده اید . داستان ساده و سر راست است و تمامی عناصری که یک افسانه می بایست داشته باشد ، داراست :"کنجی" عاشق"ماچیکو" دختر ماهیگیر فقیری شده است ، اما پدر ماچیکو از سر فقر و نداری ناچار است دخترش را به ازدواج پیرمردی مفلوک درآورد که جهان را از روی صندلی چرخ دارش آزمندانه طلب میکند. کنجی به امیدی کور راهی سفری میشود تا شاید دریچهای برای رسیدن به عشقشاش گشوده شود . دست سرنوشت او را در برابر اژدهای آدمخواری قرار میدهد که بادبزنی با خاصیت جادویی دارد . بادبزنی که هر کسی را جوان میکند . کنجی دلیرانه به جنگ اژدها میرود . اژدهایی که برخلاف تمامی اژدها چندان شجاع نیست اما حیلهگر و مکار است و کنجی بالاخره بر او پیروز میشود و بادبزن را به پیرمردی میرساند که قصد ازدواج با "ماچیکو" را دارد . پیرمرد ابتدا با بادبزن خودش را تا 40 سالگی جوان میکند و هنگامی که از تاثیرجادویی آن مطمئن میشود آزمندانه و به آرزوی آنکه جوانی بیست ساله شود دوباره از بادبزن استفاده میکند اما این بار او تبدیل به نوزادی چند ماهه میشود و اینگونه است که "ماچیکو" و"کنجی" به هم میرسند . همانگونه که در ساختار روایی این نمایشنامه آشکار است مخاطب با حکایتی بارها شنیده شده – با اندکی تغییرات در برخی عناصر کارکردی مثل بادبزن و یا تفاوتهای کاراکتری مثل حسن کچل خودمان و تمامی خرده روایتهای پیرامونی اش – روبروست که با بهره مندی از عناصری ثابت به نوعی بی پیرایگی در روایت دست مییابد. این رویکرد نوعی بازگشت به سرچشمههای نخستین روایت است که بیهیچ ترفند ویژه ساختاری تلاش میکند در جهان کوچک خویش لحظاتی مخاطب را سرگرم کند . بویژه مخاطبان اصلی این نمایش، که کودکان هستند و با نگاه جادویی و تخیل نامحدودشان دامنههای این روایت را در ذهن گسترش میدهند .
اجرا
برجستهترین ویژگی اجرایی نمایش"بادبزن جوانی"توانایی شگرف عروسکگردانان کار جهت باورپذیرکردن جهان اثر از طریق همنشینی ظرافت و قدرت در نقش آفرینیشان است . آنها با تسلط فراوان بر عروسکها، تلاش میکنند با انعطافی مثال زدنی به آنها جان ببخشند و باور پذیر تصویرشان کنند، با ترکیب تکنیکهای عروسکگردانی میلهای ، تکنیک سیاه و تکنیک ماوراء بنفش، طیف متنوعی از تصاویر را در طول اثر ایجاد میکنند که هریک در ترکیب کلی اجرا دیدنی است. نمایش از ریتم اجرایی قابل قبولی برخوردار است و در مدت زمان 45 دقیقهای تماشاگرش را هیچگاه تنها نمیگذارد .
نمایش"بادبزن جوانی" محصول کشور کروواسی است اما بر محور افسانهای شرقی، و این نکته میتواند اشارهای به جذابیتهای روایتهای بومی کشورهایی چون ایران، چین، هند و ژاپن برای مردمان اروپایی باشد.